محل تبلیغات شما

و آخ. تو نمی دانی، نمی دانی چقدر خوب است ک آدم شانه ای برای گریستن داشته باشد، فقط کسی می داند ک قبلتر شانه هایی فصلی داشته. کسی ک قبلتر در آغوش درخت ها گریه کرده باشد. نه تو نمی دانی. ولی لذت عجیبی دارد، نشسته باشم و صورتم توی دست هایم باشد. تو دستت را بیندازی دور شانه ام، مرا بچسبانی ب خودت و بگویی: "هیششششش. من اینجا هستم. من اینجا هستم." سرم را بگذاری روی شانه ات، و سرت را بگذاری روی سرم. و آخ ک اگر تو نبودی، توی این جاده ی مردابی یک قدم هم نمی شد برداشت. 

نه تو نمی دانی، نمی دانی چقدر دلچسب است آدم بازتاب خنده اش را توی چشم های تو ببیند. همانجایی ک دو تا از من در حال خندیدن است. در حال نگاه کردن ب چشم های تو است. تیک. انگار ذهنم از آن لحظه یک عکس یادگاری می گیرد و توی پوشه های مخصوصی ک هر روز مرور می شوند نگه می دارد. چقدر دلچسب است بخندی، چشم هایت ریز بشوند. آفتاب مستقیم بتابد توی صورتت. آن وقت یواش توی گوشت بگویم دلم بغل می خواد. و آن قدر تکرارش کنم ک بی خیال نگاه های مردم بشوی و بغلم کنی. بگویی "می خوامت میمون" و بخندیم. باز بخندیم و باز من توی چشم های تو معنا شوم.

نحوه گرفتن سهمیه شاگرد اولی

سه شنبه هایی ک نمی گذرند...

پاتی، من، اندیشمند، وحید بزرگه...

تو ,ک ,توی ,نمی ,های ,شانه ,چشم های ,های تو ,نمی دانی ,تو نمی ,و آخ

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

با پای خدا به کوی او رو اولالا | مرجع آموزش آرایش